بازاریابی چیست و هدف آن چیست؟

اگر مانند من در یک نقش بازاریابی کار می کنید، احتمالاً تعریف بازاریابی برای شما دشوار است حتی اگر هر روز آن را می بینید و از آن استفاده می کنید - اصطلاح بازاریابی برای یک تعریف ساده کمی فراگیر و متغیر است.

این تعریف بی فایده به نظر می رسد. به عنوان مثال، بخش فروش کمی بیش از حد با تعریف "فروش چیست" همپوشانی دارد، و کلمه تبلیغات باعث می شود به جلسات طوفان فکری Mad Men فکر کنم.

اما با کاوش بیشتر، متوجه شدم که در واقع، بازاریابی با تبلیغات و فروش همپوشانی زیادی دارد. بازاریابی در تمام مراحل کسب و کار از شروع تا پایان وجود دارد.

اگر میخواهید در مورد استراتژی بازاریابی بیشتر بدانید کلیک کنید.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی به هر اقدامی اطلاق می شود که شرکت برای جذب مخاطب به محصول یا خدمات شرکت از طریق پیام رسانی با کیفیت بالا انجام می دهد. هدف بازاریابی ارائه ارزش مستقل برای مشتریان بالقوه و مصرف کنندگان از طریق محتوا، با هدف بلندمدت نشان دادن ارزش محصول، تقویت وفاداری به برند و در نهایت افزایش فروش است.

در ابتدا، من تعجب کردم که چرا بازاریابی یک جزء ضروری در طول توسعه محصول، یا فروش، یا توزیع خرده فروشی است. اما وقتی به آن فکر می کنید منطقی است - بازاریابان محکم ترین انگشت را روی نبض شخصیت مصرف کننده شما دارند.

هدف بازاریابی تحقیق و تجزیه و تحلیل مشتریان شما در تمام مدت، انجام گروه های متمرکز، ارسال نظرسنجی، مطالعه عادات خرید آنلاین و پرسیدن یک سوال اساسی است: "مصرف کننده ما کجا، چه زمانی و چگونه می خواهد با تجارت ما ارتباط برقرار کند. ؟"

در اینجا، بیایید اهداف بازاریابی، همراه با انواع بازاریابی، 4 P بازاریابی، و تفاوت بین بازاریابی و تبلیغات را بررسی کنیم.

چه یک بازاریاب باتجربه باشید که به دنبال تجدید تعاریف خود هستید، چه مبتدی که به دنبال درک چیستی بازاریابی در وهله اول هستید، ما شما را تحت پوشش قرار داده ایم. بیایید شیرجه بزنیم

هدف بازاریابی چیست؟

بازاریابی فرآیندی است که افراد را به محصول یا خدمات شرکت شما علاقه مند می کند. این از طریق تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل و درک علایق مشتری ایده آل شما اتفاق می افتد. بازاریابی به تمام جنبه های یک تجارت از جمله توسعه محصول، روش های توزیع، فروش و تبلیغات مربوط می شود.

بازاریابی مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده بیشتر از رسانه های چاپی برای تأیید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون -- و به زودی اینترنت -- وارد خانه ها شد، بازاریابان می توانستند کل کمپین ها را در چندین پلتفرم انجام دهند. و همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، طی 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.

در واقع هدف اساسی بازاریابی جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایده‌آل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید مشتریان را به سرنخ تبدیل کنید.

امروزه، به معنای واقعی کلمه ده ها مکان وجود دارد که می توان یک کمپین بازاریابی را انجام داد -- در قرن بیست و یکم کجا این کار را انجام می دهد؟

انواع بازاریابی

جایی که کمپین های بازاریابی شما زندگی می کنند کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان شما بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را انجام دهید که تعیین کند کدام نوع بازاریابی - و ترکیبی از ابزارها در هر نوع - برای ایجاد برند شما بهترین است. در اینجا چندین نوع بازاریابی وجود دارد که امروزه مرتبط هستند، که برخی از آنها امتحان خود را پس داده اند:

بازاریابی اینترنتی: با الهام از کمپین محصول Excedrin که به صورت آنلاین انجام شد، ایده حضور در اینترنت به دلایل تجاری به خودی خود نوعی بازاریابی است.

بهینه سازی موتور جستجو: به اختصار «SEO»، این فرآیند بهینه سازی محتوای یک وب سایت به گونه ای است که در نتایج موتورهای جستجو ظاهر شود. این توسط بازاریابان برای جذب افرادی استفاده می شود که جستجوهایی را انجام می دهند که نشان می دهد آنها علاقه مند به یادگیری در مورد یک صنعت خاص هستند.

بازاریابی وبلاگی: وبلاگ ها دیگر منحصر به فرد نویسنده نیستند. اکنون برندها وبلاگ هایی را منتشر می کنند تا در مورد صنعت خود بنویسند و علاقه مشتریان بالقوه ای را که برای کسب اطلاعات در اینترنت جستجو می کنند، پرورش دهند.

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی: کسب‌وکارها می‌توانند از فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و شبکه‌های اجتماعی مشابه استفاده کنند تا در طول زمان بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند.

بازاریابی چاپی: از آنجایی که روزنامه ها و مجلات درک بهتری نسبت به افرادی دارند که برای مطالب چاپی آنها مشترک هستند، کسب و کارها همچنان به حمایت مالی از مقالات، عکاسی و محتوای مشابه در نشریاتی که مشتریانشان می خوانند، ادامه می دهند.

بازاریابی موتورهای جستجو: این نوع بازاریابی با SEO که در بالا توضیح داده شد کمی متفاوت است. کسب‌وکارها اکنون می‌توانند به موتور جستجو برای قرار دادن لینک‌ها در صفحات فهرست خود که در معرض دید مخاطبانشان قرار می‌گیرند، پول بپردازند. (این مفهومی به نام "پرداخت به ازای کلیک" است -- من نشان خواهم داد

نمونه ای از آن را در بخش بعدی می بینید).

بازاریابی ویدیویی: در حالی که زمانی فقط تبلیغات وجود داشت، بازاریابان اکنون برای ایجاد و انتشار انواع ویدیوهایی که مشتریان اصلی آنها را سرگرم و آموزش می‌دهند، پول خرج می‌کنند.

رابطه بین بازاریابی و تبلیغات

اگر بازاریابی یک چرخ است، تبلیغات همان چرخ است. بازاریابی مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است. بازاریابی در تمام مراحل فروش یک کسب و کار ضروری است و می‌تواند از پلتفرم‌ها، کانال‌های رسانه‌های اجتماعی و تیم‌های متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آن‌ها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.

از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای بازاریابی است. این یک تلاش استراتژیک است که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کل نگرتر ذکر شده در بالا پرداخت می شود. به زبان ساده، این تنها روشی نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده می کنند.

این یک مثال است (به خواندن ادامه دهید، یک مسابقه در پایان آن وجود دارد):

فرض کنید یک کسب‌وکار در حال عرضه یک محصول کاملاً جدید است و می‌خواهد کمپینی ایجاد کند که آن محصول را به پایگاه مشتریان خود تبلیغ کند. کانال های انتخابی این شرکت فیسبوک، اینستاگرام، گوگل و وب سایت شرکت آن است. از همه این فضاها برای حمایت از کمپین‌های مختلف خود در هر سه ماهه استفاده می‌کند و از طریق آن کمپین‌ها سرنخ ایجاد می‌کند.

برای پخش راه‌اندازی محصول جدید خود، راهنمای محصول قابل دانلود را در وب‌سایت خود منتشر می‌کند، ویدیویی را در اینستاگرام پست می‌کند که محصول جدید خود را نشان می‌دهد، و روی یک سری نتایج جستجوی حمایت‌شده در Google سرمایه‌گذاری می‌کند که ترافیک را به صفحه محصول جدید در وب‌سایت خود هدایت می‌کند.

حال کدام یک از تصمیمات بالا بازاریابی و کدام تبلیغات بوده است؟

این تبلیغات در اینستاگرام و گوگل انجام شد. اینستاگرام عموماً یک کانال تبلیغاتی نیست، اما زمانی که برای برندسازی استفاده می‌شود، می‌توانید پایگاهی از فالوورها را ایجاد کنید که هر از گاهی برای اعلام ملایم محصول آماده می‌شوند. گوگل قطعا برای تبلیغات در این مثال استفاده شده است. این شرکت هزینه فضایی را در گوگل پرداخت کرد - برنامه ای که به عنوان پرداخت به ازای کلیک (PPC) شناخته می شود - که در آن ترافیک را به یک صفحه خاص متمرکز بر محصول خود هدایت می کرد.

یک تبلیغ آنلاین کلاسیک بازاریابی در کجا انجام شد؟ این یک سوال ترفندی بود، زیرا بازاریابی کل فرآیند بود. این شرکت با همسو کردن اینستاگرام، گوگل و وب سایت خود حول یک ابتکار متمرکز بر مشتری، یک کمپین بازاریابی سه قسمتی را اجرا کرد که مخاطبان خود را شناسایی کرد، پیامی برای آن مخاطب ایجاد کرد و آن را در سراسر صنعت ارائه کرد تا تأثیر آن را به حداکثر برساند.

تولید - محصول

فرض کنید برای محصولی که می‌خواهید کسب‌وکارتان بفروشد، ایده‌ای دارید. بعدش چی؟ اگر تازه شروع به فروش کنید، احتمالاً موفق نخواهید شد

در عوض، شما به تیم بازاریابی خود نیاز دارید تا تحقیقات بازار را انجام دهد و به برخی از سوالات مهم پاسخ دهد: مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟ آیا بازار مناسبی برای این محصول وجود دارد؟ چه پیام‌هایی باعث افزایش فروش محصول می‌شوند و در کدام پلتفرم‌ها؟ توسعه دهندگان محصول شما چگونه باید محصول را تغییر دهند تا احتمال موفقیت را افزایش دهند؟ گروه های کانونی در مورد محصول چه فکر می کنند و چه سوالات یا تردیدهایی دارند؟

 

بازاریابان از پاسخ به این سوالات برای کمک به کسب و کارها برای درک تقاضا برای محصول و افزایش کیفیت محصول با ذکر نگرانی های ناشی از گروه تمرکز یا شرکت کنندگان در نظرسنجی استفاده می کنند.

قیمت

تیم بازاریابی شما قیمت محصولات رقبا را بررسی می کند یا از گروه های متمرکز و نظرسنجی ها استفاده می کند تا تخمین بزند که مشتری ایده آل شما چقدر مایل به پرداخت است. قیمت آن خیلی بالاست، و شما یک پایگاه مشتری قوی را از دست خواهید داد. قیمت آن خیلی پایین است، و ممکن است بیشتر از چیزی که به دست می آورید، پول از دست بدهید. خوشبختانه، بازاریابان می توانند از تحقیقات صنعت و تجزیه و تحلیل مصرف کننده برای ارزیابی محدوده قیمت مناسب استفاده کنند.

محل

بسیار مهم است که بخش بازاریابی شما از درک و تجزیه و تحلیل مشتریان کسب و کار شما برای ارائه پیشنهادهایی برای نحوه و مکان فروش محصول خود استفاده کند. شاید آنها معتقدند که یک سایت تجارت الکترونیک بهتر از یک مکان خرده فروشی کار می کند یا برعکس. یا، شاید آنها بتوانند بینش هایی در مورد اینکه کدام مکان ها برای فروش محصول شما، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی، مناسب تر هستند، ارائه دهند.

ترویج

این P احتمالاً همان چیزی است که از ابتدا انتظار داشتید: تبلیغات مستلزم هرگونه تبلیغات آنلاین یا چاپی، رویداد یا تخفیفی است که تیم بازاریابی شما برای افزایش آگاهی و علاقه به محصول شما ایجاد می کند و در نهایت منجر به فروش بیشتر می شود. در این مرحله، احتمالاً روش هایی مانند کمپین های روابط عمومی، تبلیغات یا تبلیغات رسانه های اجتماعی را خواهید دید.

امیدواریم تعریف ما و چهار P به شما در درک هدف بازاریابی و نحوه تعریف آن کمک کند. بازاریابی با تمام زمینه های یک تجارت تلاقی می کند، بنابراین مهم است که بدانید چگونه از بازاریابی برای افزایش استفاده کنید. منبع:

https://blog.hubspot.com/marketing/what-is-marketing

Comments

Popular posts from this blog

نمودار سازمانی: تعریف و نقش

چه نوع فرهنگ سازمانی برای شما مناسب تر است؟

تصمیم گیری: 6 تکنیک موثر برای تصمیم گیری